هفته نامه نوین

سردبیر : مجتبی اسکندری

گزارش

 

زور مشکلات زورآباد کرج از همت مسئولین بیشتر است

نام جدید اسلام آباد گره ای از مشکلات زورآبادی ها باز نکرده است

اینجا اسلام آباد است، زیست بومی چسبیده به مرکز شهر، منطقه ای که مردمش با 30 سال عمری که بر رد کوچه های تنگ و باریکش بر جای گذاشته اند، هنوز از ابتدایی ترین امکانات یک زندگی شهری بی بهره است.

کودکان منطقه 8 سابق، برای رفت و آمد روزانه خود به مدرسه باید از کوچه های تنگ و شیب دار و پله های بسیار، سراشیبی های تند و خاکی عبور کنند تا از حق طبیعی تحصیل بهره مند گردند.

بوی نامطلوب فاضلاب و زباله هایی که در جای جای این منطقه دپو شده اند و گازهایی که از این زباله ها متصاعد می شوند را به این معضلات اضافه کنید و ببینید آیا ارتقاء کیفیت زندگی شهری که یکی از شعارهای خوش آب و رنگ مسئولین شهری ست، چقدر می تواند جامه عمل پوشیده و تحقق یابد؟

موش ها جزء لاینفک حیات در اسلام آبادند و وقتی در پس کوچه های این منطقه قدم می زنیم، قصه های بزرگی از محرومیت را در جثه های کوچکشان بازگو می کنند.

فاصله مردم اسلام آباد از درمانگاه و بیمارستان با توجه به حجم آلودگی ها - از آب شرب گرفته تا وجود حیوانات موذی در کوچه ها و پس کوچه ها-  بسیار زیاد است.

یکی از ساکنان 30 ساله اسلام آبادی که رد درد در چشمهایش، سمت قصه های فراوانی از رنج را نشان می داد، گفت: مسئولین بارها از این محل دیدن کرده اند و پرونده های بسیاری از شکایات و خواسته های ما در شهرداری ست اما مشکلات ما همچنان ادامه دارد...

پیرزنی که چادر سیاهش را به دندان گرفته بود و با بی اعتمادی به من می نگریست جلو آمد و گفت: "از شهرداری می آی؟" گفتم: نه مادر خبرنگارم.

راه درد و دلش باز شد. از مواد فروش هایی می گفت که امنیت این منطقه را مختل کرده اند و چشم هایش در ترس و تردید از آینده نوه هایش می لرزید.

راه زنی جوان که با بغلی از نان به سمت خانه اش می رفت را گرفتم و گفتم: بزرگترین مشکلی که اینجا دارید چیست؟

لبهایش را ورچید، نگاهش را چرخاند و گفت: بوی بد زباله و فاضلاب تا درون خانه ها می آید و شب ها نمی شود سر راحت زمین گذاشت و طوری چشم هایش را چین داد که انگار دیگر نمی تواند نفس بکشد.

اینجا اسلام آباد است، همان زورآباد  قدیم که مردمش هنوز زیر جبر مشکلات نه کمر راست کرده اند نه یادشان می آید چطور می شود از ته دل خندید؟!

اهالی اسلام آباد به دنبال دستان یاری رسانی هستند که در مرکز شهر و در نزدیکی خودشان پشت اتاق های شیشه ای و میزهای تر و تمیز نشسته اند و شاید هیچ وقت از بوی نامطلوب فاضلاب در مجاورت خانه و محل کارشان مجبور نبوده اند دستمالی بر بینیشان بگذارند.

یکی از بچه هایی که توپی پلاستیکی زیر بغل داشت به چهره ام زل زده بود و طرح آشنایی را در خطوط صورتم می جست.

 به او لبخند زدم و گفتم: کجا فوتبال بازی می کنی؟

نگاهش به اطراف چرخید، مثل اینکه تازه فهمیده باشد زمینی مساعد و هموار برای بازی ندارند، شانه هایش را بالا انداخت و رفت.

برگشتم و به کفش هایش که پر از گرد و خاک بود نگاه کردم و ردش را تا ته کوچه ای که به بن بست می رسید، پی گرفتم.

در خانه شان را باز کرد، توپ را داخل حیاط انداخت و برگشت و سربزیر از کنارم گذشت...

دردی در گلویم نشست. کاش می شد این درد را شکافت؛ زجر چهره زن ها و مردهایی را که به آینده کودکانشان با تردید می اندیشند و بی اینکه لبخندی بر لب داشته باشند، در سکوت می لرزند.

یادمان باشد که از اسلام آباد با همان تپه زورآباد سابق سخن می گوییم؛ منطقه ای که هر کس کمترین آشنایی را با آن داشته باشد می داند که مردم این منطقه در چه شرایط سخت و دشواری با کمترین امکانات زندگی می کنند.

اینجا زورآباد است؛ با مردمی تمکین کرده به درد و نیم نگاهی به همت مسئولانی که هنوز زورشان به زور مشکلات این منطقه نچربیده است.

 

 

*******

هشدار به شهروندان؛

دستور موقت یا دادرسی فوری      

درجریان دادرسی معمولا مدت زمانی دو طرف دعوی منتظر نتیجه اختلاف مطرح شده میمانند،که این مدت زمان ممکن است باعث اشکالاتی گردد.از اینروقانونگذار اجازه داده است قبل از حصول نتیجه دادرسی،با طرح مسئله از سوی خواهان وصرفا در اموری که تعیین تکلیف آن ضروری است،دادگاه دستور موقت صادر کند.دستور موقت صادره از سوی دادگاه بر اصل دعوی تاثیری ندارد.

اگر اصل دعوی در دادگاه مطرح باشد،مرجع درخواست دستور مقت همان دادگاه استودر غیر اینصورت دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوی را دارد.

برای رسیدگی به امور فوری، دادگاهروز وساعت مناسبی را تعیین و طرفین را به دادگاه دعوت میکند،در مواردی هم که فوریت کار اقتضا کند دادگاه بدون تعیین وقت و دعوت طرفین و حتی در اوقات تعطیل و محلی غیر از دادگاه به آن رسیدگی میکند.در هر حال تشخیص فوری بودن موضوع با دادگاه است.

پس از صدور دستور موقت دادگاه،چنانچه متقاضی دعوی اصلی را مطرح نکرده باشد یا در صورتی که این در خواست را بطور مستقل مطرح کرده باشد،باید ظرف 20روز از تاریخ صدور دستور موقت،به منظور اثبات دعوی اصلی خود به دادگاه مراجعه کندفدادخواست خود را تقدیم و گواهی آن را به دادگاهی که دستور موقت را صادر کرده است تسلیم کند.درغیر اینصورت دادگاه صادر کننده دستور موقت با در خواست طرف مقابل از آن رفع اثر خواهد کرد.

از آنجایی که ممکن است بر اثر صدور دستور موقت به طرف مقابل خسارتی وارد شود دادگاه مکلف است برای جبران خسارت احتمالی که از اجرای دستور موقت حاصل میشود از متقاضی تامین مناسب دریافت کند.در اینصورت صدور دستور موقت موکول به سپردن تامین میشود.تعیین میزان تامین بر عهده دادگاه است.اگر ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ رای نهایی دعوی از سوی متقاضی دستور موقت مطرح نشود از مال مورد تامین رفع توقیف میشود.

چنانچه طرف مقابل پس از صدور دستور موقت تامینی متناسب با موضوع دستور براساس تعیین دادگاه بدهد،دادگاه در صورت صلاحدید از دستور موقت رفع اثر خواهد کرد.اجرای دستور موقت علاوه بر سپردن تامین از سوی متقاضی مستلزم تایید رئیس حوزه قضایی نیز می باشد.

در موضوع دستور موقت عنایت به مسایل ذیل ضروری است:

1- در خواست دستور موقت ممکن است کتبی یا شفاهی باشد.در صورت شفاهی بودن درخواست ،در دادگاه صورتجلسه شده و به امضای متقاضی میرسد.

2-قبول یا رد این درخواست ضمن اصل دعوی قابل اعتراض و تجدید نظر است ولی به تنهایی قابل اعتراض وتجدید نظر نمیباشد.قبول یا رد این در خواست در هر صورت قابل فرجام نیست.

3-برای درخواست دستور موقت متقاضی باید مبلغ پنج هزار ریال تمبر باطل کند.

 

 ******

مسافران و سیستم حمل و نقل درون شهری

 

تاکسی زرد رنگی از دور دارد به شما نزدیک می شود و شما به شدت هم عجله دارید. برای لحظه ای می بینید که تاکسی دارد مسافری را پیاده می کند و راننده اش دارد به شما نگاه می کند که در همین لحظه پراید سفید رنگ شخصی ای برایتان بوق می زند و اسم مقصدی که شما قصد دارید بروید را صدا می زند. راننده تاکسی ویژه ی حمل و نقل مسافر در شهر کرج از یک سو و راننده ماشین شخصی از یک سو منتظرند تصمیم شما را ببینند. شکی نیست که مردم به خاطر عجله ای که دارند، در چنین شرایطی ماشین سهل الوصول تر را انتخاب می کنند و آن راننده ی بیچاره ی سازمان تاکسیرانی، باید همان طور نگاه کند.

سیستم جا به جایی مسافران درون شهری سیستمی است که با قدم گذاشتن در تاکسی یا هر وسیله ی حمل و نقل عمومی، آغاز می شود و مسافر، تا رسیدن به مقصد همچنان درگیر این سیستم متداول شهری است.

کلانشهرهای جهان به ویژه در قاره ی آسیا، عموما با مشکل یا مسئله ی جا به جایی و حمل و نقل شهروندان خود دست و پنجه نرم می کنند. گروهی از این کلانشهرها توانسته اند با تخصیص بودجه های قابل توجه و بررسی های عمیق و کاربردی، برای این مسئله ی اجتماعی راهکارها و راه حل هایی پیدا کنند؛ و گروهی دیگر نیز کماکان به سرعت لاک پشتی خود در رفع این مشکل شهرنشینی ادامه می دهند.

تاکسی، اتوبوس، قطار شهری به شکل های هوایی زمینی و زیرزمینی، اصلی ترین وسایط نقلیه ی مسافران شهری در شهرها محسوب می شوند که هر کدام به نوعی محاسن و معایب خاص خود را دارند.

در کشور ما، برخی شهرهای بزرگ و پرجمعیت به طور جدی با مشکلات مربوط به این موضوع دست به گریبان اند. شهرهایی چون تهران به عنوان پایتخت، اصفهان، مشهد، شیراز، تبریز، اهواز،کرج و برخی دیگر از شهرهایی که جمعیت میلیونی دارند.

در سیستم حمل و نقل مسافران درون شهر، تاکسی نقش خاصی را ایفا می کند. سابقا، مسافران جهت رسیدن سریع به مقصد و تا حدودی فضای شخصی تر آن، نسبت به وسایل نقلیه ی دیگر مورد نظر بود و بعدتر، ارگانیزه شدن این سیستم حمل و نقل و سازماندهی بهتر آن از سوی سازمان تاکسیرانی، باعث شد اصل امنیت نیز به جنبه های مثبت آن اضافه گردد و مسافران درون شهری استفاده ی زیادی از این امکانِ جا به جایی به عمل آورند. اما این تمام ماجرا نیست؛ معضل ترافیک، باعث کُند شدن سرعت جا به جایی ها بوسیله تاکسی شد؛ و رخ دادن اتفاقات و حوادث تلخی که بوسیله ی تاکسی های غیر سازماندهی شده و صاحبان این تاکسی هابوجود آمد، که با عنوان « تاکسی شخصی » از آنها نام برده می شود و هیچ نشانه ای از سازمان یا سندیکای خاصی ندارند؛ همچنین افزایش قیمت های کرایه تاکسی و چند دلیل دیگر، همه و همه موجب شد « تاکسی » کمتر برای مسافران ارجحیت استفاده داشته باشد.

این مسایل در شهر کرج نیز همچون اکثر شهرهای بزرگ کشور، مطرح است و مردم از این وضعیت ناراضی اند.

اتوبوس ها هم با توجه به نوع ساختاری که دارند، می توانند محاسن و معایبی داشته باشند. کرایه ی ناچیز، فضای بزرگتر برای خانواده های پرجمعیت یا گروه های بالای چهار نفری که قصد دارند به منطقه ی خاصی از شهر مراجعه کنند و میزان بالای امنیت جانی و مالی، می توانند از جمله محاسن استفاده از اتوبوس برای جا به جایی در شهر باشند. اما این وسیله ی نقلیه ی امن، معایب زیادی هم دارد از جمله اینکه:  برخلاف تاکسی که از هر نقطه ای از خیابان می توان سوار و پیاده شد، اتوبوس برای سوار و پیاده شدن مسافران فقط در ایستگاه های مربوطه توقف می کند. تاخیر های همیشگی اتوبوس چه در آمدن به ایستگاه و چه وقتی سوار می شوی و مجبوری توقف های زیاد آن را در ایستگاه ها تحمل کنی که به طور کلی باعث می شود هیچوقت به موقع به مقصد نرسی. مگر اینکه برای رسیدن به مقصد عجله نداشته باشی، آن وقت اتوبوس وسیله ی بدی برای سوار شدن نیست. البته اگر دقیق تر بررسی کنیم این خودروی عمومی مسافرکش، عیب های دیگری هم دارد که آنها را نادیده می گیریم.

قطار شهری یا همان « مترو » هم برای خودش خوبی ها و بدی هایی دارد اما به خاطر اینکه این وسیله ی مهم جا به جایی مسافر، در شهر کرج مورد استفاده نیست، به موضوع آن نمی پردازیم.

با توجه به آنچه گفته شد، هر کدام از امکانات حمل و نقل مسافر در شهرها و خاصه شهر کرج، محاسن و معایبی دارند و مسافران، چندان از وضعیت جا به جایی در شهر راضی به نظر نمی رسند. این در حالی ست که برای رفاه حال آنها، اتوبوس های کرج، همه جا مسافر سوار می کنند و هر جا که بخواهی پیاده می شوی و از قضا، سیستمی برای بلیط فروشی هم وجود ندارد و مسافرها برای سوار شدن، لازم نیست بلیط تهیه کنند؛ نه اینکه این سیستم ها قانونی و منطقی باشد، نه ، ولی گاهی برای رفاه حال مسافران، کمی چشم پوشی هم بد نیست.

در این میان رانندگان این وسایل حمل و نقل هم مشکلات خاص خودشان را دارند و نمی توان مشکلات آنها را هم نادیده گرفت. اگر لحظه ای خودتان را جای آنها بگذارید متوجه می شوید که حقیقتا سخت است؛ سخت است از صبح خروس خوان از خانه بیرون بزنی و در گرما و سرما در خیابان ها پرسه بزنی یا توی ایستگاه ساعت ها منتظر بمانی بلکه مسافری تصمیم بگیرد با خودروی شما خودش را به مقصد برساند. برخورد کردن با آدم های جورواجوری که هر کدام معلوم نیست از چه ماجرای شخصی ای عصبانی اند و عقده شان را سر راننده بیچاره خالی می کنند. خدا نکند کرایه ها چند ریال گران شود، آن وقت است که باید روزی هزار مشاجره داشته باشی سر قیمت کرایه. آن وقت شب، وقتی خسته و کوفته قصد داری به خانه بروی همین که پایت را توی بقالی سر کوچه می گذاری و بیرون می آیی متوجه می شوی چیزی از درآمد روزانه ات باقی نمانده و تازه باید برای خرید قطعه خراب شده ی ماشین تان باید بروید از کسی پول قرض بگیرید.

حکایت اتوبوس دارها از تاکسی دارها هم بدتر است و به همین اندازه بسنده می کنیم. غرض اینکه مشکلات جا به جایی بسیار است و شاید تنها با مطالعه ی عمیق تر موضوع از سوی متولیان امر و تخصیص بودجه های متناسب و ارائه ی راهکارهای ویژه و همکاری صاحبان وسایط نقلیه و البته مردم، بشود تا حدودی این مشکلات را مرتفع کرد.

حق است بگوییم مسولان امر، تا کنون برای کنترل مشکلات حمل و نقل، فعالیت های زیادی هم انجام داده اند و تلاش هایی شده است که مردم و صاحبان مشاغل تا حدودی راضی نگه داشته شوند اما براستی در این رابطه هر آنچه تلاش و کوشش انجام شود باز مشکلات به این سادگی ها تمام نمی شود و هر روز در این مورد به مسئله ی جدیدی برمی خوریم.

 

                                                                                                            

 


گزارش تخلف
بعدی